دوباره یگانهای سپاه عطر و بوی شهادت گرفتهاند! دوباره اعلامیههای شهدا
بر در و دیوار شهرهای مملکت نصب شده و دوباره مردم قزوین، اصفهان، جهرم و... شاهد تشییع غریبانه شهدای نبرد قهرمانانه بچههای سپاه با گرازهای دستآموز رژیم صهیونیستی بودند!
وقتی تصاویر حضور نوعروس یکی از شهدای سپاه که با همان لباس عروسی و با دسته گل در تشییع شوهر تازه دامادش حاضر شده بود در برخی رسانهها منتشر شد بهت و حیرت همگان برانگیخته شد. در این روزهای غفلت و بیخبری چنین رفتارهایی یادآور سالهای جنگ بود؛ سالهایی که چنین رفتارهایی بیشتر «رایج» بود تا «عجیب!» و این رفتار در چنین روزگاری بسیار قهرمانانهتر از نظائر آن در سالهای دفاع مقدس است! چرا که جامعه ما مدتهاست که چنین نگاهی به زندگی و مرگ را فراموش کرده است!
ما از شهادت نمیترسیم و شهادت فرزندان سبزپوش سپاه بیش از آنکه نماد ضعف باشد، سند حقانیت سپاه و انقلابی است که سپاه ماموریت پاسداری از آن را بر عهده گرفته است! شهادت و خون شهید غیرت و دیانت را به جامعه بازمیگرداند و غفلتها را میزداید! آنان که فکر میکنند نباید اخبار شهادتهای اخیر را منعکس کرد چندان جامعه اسلامی ایران را نمیشناسند! تشییع شهید و تکریم شهید و انعکاس شهادت با رفیعترین اصوات تنها دل دشمنان را خالی خواهد کرد!
ما ملتی هستیم که همیشه با خون شهید جان گرفتهایم، با تشییع شهید قوت قلب پیدا کردهایم، با گریه بر شهید چشمان و دلهای بیمار و زنگار گرفته را شفا و شستشو دادهایم و غبار غفلت را از ذهن و فکرمان پاک کردهایم!
شهدای سپاه در نبرد با پژاک «غریبانی متقدرند!» آنها در نزد پروردگارشان روزی میخورند و مهمان امام و شهدایند! این ماییم که محتاج بزرگداشت آنها و زنده نگاه داشتن یاد و تفکر آنهاییم! امروز جامعه ما و جوانان ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند استشمام عطر شهادتاند! برای جوانانی که سالهای جنگ را ندیدهاند تشییع شهدای نبرد با پژاک و آشنایی با آنان میتواند بهترین فرصت برای درک سالهای جنگ و برقراری ارتباط با تفکر انقلاب اسلامی باشد! با کوتهبینی و مصلحتاندیشیهای رایج این فرصت را از جوانانمان سلب نکنیم!
چرا حضور نوعروس شهید با لباس سفید عروسی در تشییع شوهر شهیدش نبایستی خبر اول رسانههای ما باشد؟ در کجای دنیا چنین رویداد مهمی رخ میدهد؟ آیا رویدادی مهمتر از این سراغ داریم؟ آیا چنین صحنهای که مصداق مباهات خداوند به خلق انسان است نباید چشمان مردم ایران و حتی جهان را بنوازد؟
آیا مسکوت گذاشتن چنین عظمتی نشان از آن ندارد که هنوز با الفبای تبیلیغات دینی بیگانهایم؟!